ویکتور فلمینگ (انگلیسی: Victor Fleming (زاده ۲۳ فوریه ۱۸۸۹ - درگذشته ۶ ژانویه ۱۹۴۹) کارگردان، فیلمبردار و تهیهکننده آمریکایی بود.
محبوبترین فیلمهای وی جادوگر شهر از (۱۹۳۹) و بر باد رفته (۱۹۳۹) هستند.
وی برای فیلم بر باد رفته جایزه اسکار بهترین کارگردان را دریافت کرد. فلمینگ تنها کارگردانی است که دو فیلم از او در فهرست صد سال صد فیلم بنیاد فیلم آمریکا وجود دارد.
در قرن پانزدهم فرانسه پس از نزدیک به صد سال جنگ با انگلستان شکست خورده و به یک ویرانه تبدیل می شود."ژاندارک" دختر چهارده ساله کشاورز ادعا می کند زمزمه هایی از بهشت شنیده مبنی بر اینکه او هدایت ارتش خدا را بر عهده بگیرد و "چارلز هفتم" را به عنوان...
"پیت" خلبانی توانا است که به نظر می رسد شانس بسیار زیادی در پروزهای خود دارد. آتش جنگ جهانی دوم زبانه کشیده و او مجبور است زندگی آرام خود را ترک کند. وقتی او کشته می شود به بهشت رفته و متوجه می شود هر خلبان برای خود فرشته محافظی دارد و...
"دنی"، مردی فقیر، دو خانه از پدربزرگ خود به ارث می برد و به سرعت تبدیل به مکانی برای خوشگذرانی دوستان خانه بدوشش می شوند...
دکتر جکیل پس از نوشیدن معجونی که او را تبدیل به آقای هاید شیطان صفت می کند، اجازه می دهد نیمه دیگرش آزادانه تصمیم بگیرد و...
"دروتی گیل" به دلیل گیر افتادن در طوفان و گردباد مسیرش تغییر می کند و به سرزمینی جادویی وارد می می شود. او در آنجا شروع به سفری می کند تا جادوگری را ببیند تا می تواند او را به خانه باز گرداند ...
اسکارلت بزرگترین دختر جرالد اوهارا صاحب مزرعه پنبه تارا تنها به یک چیز میاندیشد : ازدواج با اشلی ویلکز پسر مالک مزرعه مجاور.در یک میهمانی در خانه ویلکزاسکارلت به اشلی اظهار علاقه میکند ولی اشلی عنوان میکند که با ملانی دختر داییش میخواهد...
وین،سال 1845."جوهان اشتاوس" ترجیح می دهد در عوض کار دیگری موسیقی والس را نوشته و اجرا کند.پس از اینکه او از کارش در بانک اخراج می شود،تصمیم می گیرد علاقه اش را دنبال کرده و یک گروه ارکستر تشکیل می دهد و...
"جیم " یک خلبان آزمایشی است. همسرش "آن" و بهترین دوستش"گانر" نهایت تلاش خود را می کنند تا او را هوشیار نگاه دارند. اما زندگی یک خلبان آزمایشی همه چیز است جز یک زندگی امن...
زن جوانی با آرزوی موفقیت و شهرت به هالیوود می رود.اما تنها می تواند توجه ستاره ای الکلی را جلب کند که روزهای خوبش را پشت سر گذاشته اما...
داستان کشاورزی در چین،داستان تواضع و شجاعت.پدر "وانگ لانگ" به او برده ای آزاد به عنوان همسر می دهد.با تلاش زیاد و صرفه جویی آنها موفق می شوند اموال خود را گسترش دهند.اما پس از مدتی قحطی آنها را مجبور می کند زمینهای خود را ترک کرده و به شهر بروند...