آلف خوباریا (سوئدی: Alf Sjöberg؛ ۲۱ ژوئن ۱۹۰۳(1903-06-21) – ۱۷ آوریل ۱۹۸۰(1980-04-17)) کارگردان تئاتر و سینمای اهل سوئد بود. وی بین سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۶۹ میلادی فعالیت میکرد. او دو مرتبه در جشنواره فیلم کن برندۀ نخل طلایی شد. یکبار برای فیلم ایریس و ستوان (به سوئدی: Iris och löjtnantshjärta) در سال ۱۹۴۶ و یکبار در سال ۱۹۵۱ برای فیلم خانوم جولی (به سوئدی: Fröken Julie). وی با وجود موفقیت فیلمهایی مثل عذاب و خانوم جولی در درجۀ نخست کارگردان تئاتر بود.
یکی از خدمتکاران حامله بوده و فرمانده سوارهنظام و برادر کشیشاش بحث میکنند که آیا یک اجودان(مرد خدمتگذار) پدر بچه است یا خیر.....
درباره زندگی دانش آموز، بو داهلین. پدر و مادر بو طلاق گرفته اند. هر دو خیانت کرده اند. بو با کرستین نامزد است، اما فقط به آنیتا چشم دوخته است. آنیتا پر از خود انزجار است.
"جولی" جوان به همراه پدرش در عمارت بزرگی در اواخر قرن نوزدهم زندگی می کنند. او اخیرا نامزدی خود را به هم زده اما به یکی از خدمتکارانش "ژان" علاقه مند است. آنها یکی از شبهای تابستان را با هم سپری کرده و از خاطرات و رویاهایشان به هم می گویند. در این میان...
"جان-اریک ویدگرن" دانش آموز سال آخر دبیرستان است.معلم لاتین او "کالیگولا" از همه هراس دارد،هم معلمان و هم دانش آموزان."ویدگرن" عاشق "برتا" که در یک فروشگاه تبناکو کار می کند می شود.او می گوید توسط مردی بیمار و روانی مورد آزار و اذیت قرار می گیرد اما...