لوئیس آلن (انگلیسی: Lewis Allen؛ ۲۵ دسامبر ۱۹۰۵(1905-12-25) – ۳ مه ۲۰۰۰(2000-05-03)) یک کارگردان اهل بریتانیا بود. وی بین سالهای ۱۹۴۳ تا ۱۹۷۷ میلادی فعالیت میکرد.
پس از اینکه "ویکتور اسکات" داداستان جاه طلب به اشتباه مردی بیگناه را پای صندلی الکتریکی می فرستد، از کار خود استعفا داده، به مشروبات الکلی روی می آورد و وارد دنیای تبهکاران می شود...
در شهری کوچک،سه تبهکار خانواده "بنسون" را در خانه خود که در بالای تپه ای نزدیک به ریل راه آهن قرار گرفته به تله انداخته و قصد کشتن رئیس جمهور آمریکا را در سر دارند...
"رادلف ولنتینو" یک مهاجر ایتالیایی در دنیای فیلمهای صامت هالیوود به موفقیت می رسد اما در نهایت بین انتخاب حرفه خود و زنی که دوست دارد گرفتار می شود...
هنگامی که بازرس پستی اختصاص داده شده بی رحمانه در مورد قتل یک همکار تحقیق می کند ، می یابد که تنها شاهد ، یک راهبه ، توسط قاتلان مورد هدف قرار گرفته است.....
خبرنگاری به نام "اد آدامز" در جنوب شیکاگو جسد دختری را مییابد, در دفترچه دخترک اسامی تعداد زیادی مرد به چشم می خورد که از شنیدن خبر مرگ او هراسان شده اند اما ادعا میکنند که هرگز او را ندیده اند، آدام به اطلاعات بسیار خطرناکی دست می یابد که..
یک زن بیوه مخفی برای فرزندان خود ، یک پسر اراده و یک دختر تحت تأثیر کار ، سخت گیری می کند. اتفاقات عجیب و غریب و کنجکاوی governess او را به سمت باز کردن اسرار سنگ قهوه ای مرموز و غیر مسکونی در کنارش سوق می دهد.....
یک برادر و خواهر به خانه ای متروکه در سواحل انگلیس نقل مکان می کنند.اما شوق اولیه آنها با شنیدن داستانهایی درباره مالکان پیشین خانه و ملاقات با دختر آنها که به همراه پدر بزرگش در همسایگی آنها زندگی می کند از بین می رود.آنها صداهایی عجیبی در طول شب...