روبن زاکاری مامولیان ارمنی: Ռուբեն Զաքարի Մամուլյան; (pronounced: roo-BEN ma-mool-YAN) ; انگلیسی: Rouben Mamoulian زاده ۸ اکتبر ۱۸۹۷ - درگذشته ۴ دسامبر ۱۹۸۷)، کارگردان سینما و تئاتر ارمنی-آمریکایی بود
روبن مامولیان کارگردان برجستهٔ متولد ۸ اکتبر ۱۸۹۷ در شهر «تفلیس»، از یک خانوادهٔ ارمنی میباشد که در هفت سالگی به پاریس عزیمت میکند اما در دوازده سالگی برای ادامه تحصیل رشته حقوق به تفلیس و بعد به مسکو بر میگردد. او بعد از آموزش هنرهای نمایشی، دست به تأسیس کارگاه نمایشی در تفلیس میزند. بعد بعنوان منقد تئاتر در روزنامه محلی مقالاتی مینویسد تا اینکه در ۱۹۲۰ برای آموزش تئاتر به لندن میرود، که بعد از مدتی توسط جورج ایستمن برای تئاتر «روچستر» استخدام میشود.
«كلئوپاترا» ( كلبر )، ملكه ى مصر، با « جوليوس » ( ويليام )، سزار رم، ازدواج میكند. پس از ترور « جوليوس » نيز با « مارك آنتونى » ( ويلكاكسن ) رابطه برقرار میكند و سرانجام به دنبال شكست و مرگ « مارك آنتونى » دست به خودكشى میزند.
"بس" زنی با گذشته ای دارای مشکل تلاش می کند خود را از کنترل معشوق خشنش "کراون" به دلیل مرتکب شدن قتل رها سازد.تنها فردی که گذشته او را نادیده گرقته و پیشنهاد کمک می دهد "پرگی" است...
پس از اینکه سه مامور شوروی در ماموریت خود برای بازگرداندن آهنگسازی اهل شوروی از پاریس شکست می خورند،"نینوچکای" جدی و زیبا برای کامل کردن ماموریت و بازگردان آنها فرستاده می شود...
دهقان بیسواد “خوان گایاردو” پس از رسیدن به شهرت و ثروت از طریق میدان گاو بازی، بذر شکست خود را می کارد و…
در سال 1820،پسر یک نجیب زاده کالیفرنیایی از اسپانیا به خانه خود بازمی گردد اما متوجه می شود که سرزمینش تحت دیکتاتوری سختی قرار گرفته است.از یک سو او خود را به عنوان مردی احمق جلوه داده در حالیکه در طرف دیگر او مبارز نقابدار زورو است...
"ملکه کریستینا" پادشاه محبوب سوئد به کشور خود وفادار است.اما وقتی عاشق فرستاده اسپانیا می شود،انتخابی بین تاج و تخت و مردی که دوست دارد پیش رویش قرار می گیرد...
"موریس کرتلین"،خیاطی اهل پاریسی مقدار زیادی پول به یک نجیب زاده بدهکار است.نجیب زاده بی پول "موریس" را به عنوان یک بارون وارد خانواده خود می کند."موریس" همه اعضای خانواده اشرافی را به خود جذب می کند به جز "پرنسس جنت" که به او مشکوک است و...
"دکتر هنری جکیل" باور دارد دو صورت مجزا برای یک وجود دارد،صورت خوب و صورت شر.او موفق به ساخت معجونی می شود که او را تبدیل به "آقای هاید" می کند.اما وقتی استفاده از معجون را متوقف می کند که خیلی دیر شده است...
"نان" دختر یک قاچاقچی،عاشق "کید" می شود.بر خلاف تشویقهای "نان"،او هیچگونه علاقه ای برای تلاش و مهیا کردن زندگی که او به آن عادت کرده ندارد.اما وقتی پدرش او را درگیر قتل کرده و به زندان می فرستد همه چیز تغییر می کند...
یک ستاره برلسک تلاش می کند تا دختر خود را در مقابل معشوق و مدیر سوء استفاده گرش محافظت کند...