"دنیس" که به صورت مشروط آزاد است به همراه دوست خود "رنه" تصمیم به فروش درخت کریسمس می گیرند تا پول کافی برای خرید پیانویی که دخترش همیشه به آن نیاز داشت را تهیه کند...
"گانز داناوان" ترجیح می دهد وقت خود را صرف عیاشی و خوشگذرانی با دوستان خود "داک" و "بوتز" کند. اما با آمدن "آملیا" به منطقه آنها همه چیز تغییر می کند و...
"مظفر" و "فیروز" دو چوپان خوش قلب از "تابولستان"،کشور کوچکی در آسیای مرکزی که هیچکس درباره آن چیزی نشنیده هستند.به منظور تبدیل کشور به مرکز توجه جهانی،پسر رئیس جمهور کشور ماموریتی بزرگ به آن دو محول می کند،نابود کردن برج ایفل!
"آنجل" مردی خودخواه و بداخلاق است که وقت خود را در بار محل صرف سرزنش مشتریان دیگر می کند.روزی او بطور اسرارآمیزی از خواب بیدار شده و متوجه دو بال بر بدنش می شود.بالها او را بر خلاف طبیعتش مجبور به انجام اعمال نیک می کنند.او سرسختانه تلاش می کند خود را...
"آندرئا دامیانی" همسر خود "والریا" را به سفر می فرستد تا بتواند مدتی را به معشوقه خود "جولیا" سپری کند.اما او تصور می کند "والریا" با کنتی که به تازگی ملاقات کرده قرار دارد و...
یک کارگر کارخانه که برای اخلاق خشنش در مبارزه برای حقوق کارگران مشهوراست پس از کمک به مرد جوانی اعتبار خود را نزد همکاران و دوستان خود از دستمی دهد و...
"گوبینات" به همراه پسرش "تینکو"،همسر و مادرش زندگی سختی را می گذرانند.او مدت زیادی است در نیروی پلیس کار می کند اما هیچگاه جایزه یا ترفیع نگرفته است.او هر روز نزد خدا دعا می کند و یک روز پس از رفتن به اداره پلیس متوجه می شود ترفیع پیدا کرده و...
پس از اینکه مردی مقدس به برادران "زمیندار" پس از مرگ پدر و مادرشان می گوید خواهرشان با ازدواج خود آنها را شرمسار خواهد کرد،آنها تصمیم می گیرند حتی دیده شدن او توسط یک مرد را ممنوع کنند و...
بر روی یک کشتی در اقیانوس اطلس،"برادران مارکس" بازهم کارهای مضحک خود را تکرار کرده و تقریبا همه کسانی که در اطرافشان هستند را آزار می دهند...
پسری مجبور می شود در ازدواجی از پیش تعیین شده با یک دختر دیدار کند اما با وجود مخالفت او برای این ازدواج،آنها بطور پنهانی با هم دوست می شوند.با پیچیده شدن اوضاع و نامزد شدن آنها با اشخاص دیگر؛متوجه می شوند که عاشق یکدیگر هستند و...