جیون که گارسونی در یک بار است،برای راه اندازی یک آژانس مسافرتی به ماکائو سفر کرد.گرچه شریکش همه پول را دزدید و به اسم جیون پول قرض کرد.جیون وقتی بخاطر پولی که شریکش قرض کرده تحت تعقیب طلبکارهاست ،با پیشنهاد فوق العاده 5000 دلار دستمزد ماهانه برای زندگی در یک کشتی گران قیمت و پرستاری از مردی پولدار به اسم کیم سوک گو روبه رو میشود.جیون تصمیم میگیرد تا این شخص را ملاقات کند که متوجه میشود پسر خوانده جذاب و مهربان رییس سونگ یول است.سونگیول به جیون میگوید که پدرش اخیرا نظرش را عوض کرده و قرار است همه پول خود را به خیریه ببخشد.و پیشنهاد سونگیول آنقدرها هم ساده نیست و میخواهد او پدرش را به عنوان پرستار به ازدواج با خود تشویق کند.در اینصورت او وارث ثروت رییس شده و بعداز مرگ وی این پول را با سونگ یول تقسیم میکند.قبل از اینکه انتخاب دیگری پیش بیاید،او قبول میکند و پرستار این مرد گرفتار که کنار آمدن باهاش سخته میشود.جیون کم کم توجه سونگیول و رییس را جلب میکند و بین دو انتخاب عشق و آینده اش دچار مشکل میشود