عباس صفاری، در جریان بروز مشاجره با دوست خود باعث مرگ ناگهانی وی شده و به 25 سال حبس محكوم می شود. با سپری شدن 20 ساله محكومیت و عفو 5 ساله آخر، قرار آزادی عباس صادر می گردد.اما روز موعود در شرایطی كه همگان منتظر آزادی عباس هستند استوار هدایت خبر مرگ ناگهانی عباس را به همسرش، عصمت، می دهد. اما عصمت از گفتن حقیقت به فرزند نابینای خود، جواد كه در آستانه برگزاری مراسم ازدواجش قرار دارد خودداری می كند. استوار هدایت كه قبل از عزیمت به سفر عصمت را در جریان واقعیت كشته شدن عباس به دست یكی از مأمورین زندان قرار داده بود با تقاضای وی مبنی بر معرفی خود بعنوان پدر جواد و حضور در مراسم عروسی او مواجه می شود. جواد كه بطور ناگهانی در جریان مكالمه استوار و مادرش قرار می گیرد خانه را ترك كرده و از حضور در مراسم خودداری می كند. اما سرانجام توسط همسرش مریم متقاعد شده و با واقعیت مرگ پدرش كنار می آید.