ماریون میچل موریسون (به انگلیسی: Marion Mitchell Morrison) (۲۶ مه ۱۹۰۷ - ۱۱ ژوئن ۱۹۷۹) که بیشتر با نام هنری جان وین (به انگلیسی: John Wayne) شناخته میشود، بازیگر سرشناس، کارگردان و تهیهکننده آمریکایی بود. او در سال ۱۹۶۹ به خاطر بازی در فیلم شجاعت واقعی برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
افسر کربی یورک مسئول یک پایگاه مرزی و آموزش سربازان تازه وارد از جمله پسر خود که نزدیک به پانزده ساله او را ندیده می شود.او پسرش را وادار به جنگ با سرخپوستها می کند اما پیش از آن مادرش از راه رسیده و او را خارج می کند.دیدار دوباره کربی و کتلین که...
به دنبال شکست ناپلئون در جنگ واترلو و تبعید افسران و خانواده های آنان از فرانسه، کنگره آمریکا در سال 1817، به چهار شهر در ایالت آلاباما اجازه سکونت به تبعید شدگان را می دهد. مهاجران غریبه که توسط کلنل جرج جراد و ژنرال پائول دیمارچند هدایت می شوند،...
وقتی کاستر و ارتش هفتم سواره نظام توسط سرخپوستان نابود می شوند،همه انتظار شرایطی بدتر را می کشند.کاپیتان ناتان بریتلز دستور گشت زنی در منطقه را دریافت کرده و مامور می شود تا آبی آلشرد همسر یکی از فرماندهان و برادر زاده او را برای حفظ امنیتشان...
پس از اینکه همسر و پسرش او را ترک کردند، گروهبان جان استرایکر خشم و نفرت خود را روی زیردستانش خالی می کند. آنها گروهی تازه کار هستند که دوران سختی با روشهای عجیب او سپری خواهند کرد...
یک کاپیتان کهنه کار و مورد احترام جنگ دچار تضاد می شود.رژیمی که او به آن خدمت می کند تحت فرماندهی ستوانی جوان قرار می گیرد که هیچ احترامی برای بومیان هندی قائل نیست و...
کاپیتان رالز، بخاطر عشقش "آنجلیک دیسایکس" و گنجینهی طلایی که بر روی عرشه کشتی جادوگر سرخ قرار دارد، با "مایرانت سیدنی" اشراف زاده، می جنگد...
سه قانونشكن به نامهاى « رابرت » ( وين ) ، « پدرو » ( آرمنداريس ) و « ويليام » ( كثرى جونير ) به بانكى دستبرد میزنند و سپس براى فرار از دست كلانتر ، آواره ى دشت و بيابان میشوند . تا اين كه به طور اتفاقى به زن باردارى بر میخورند . زن ، فرزندش را به...
"تام دانسون" به همراه پسر خوانده خود "متیو گارث" برای خود یک امپراطوری دامداری راه انداخته اند. آنها قصد دارند تا گله بزرگی از دام های خود را از تگزاس به "میزوری" ببرند اما در میانه راه همه "تام" را تنها می گذارند، حتی "متیو"...
"کوئرت اونز"، مردی خطرناک با پرستاری "پنلوپه وورث" از مرگ نجات می یابد. او در نهایت با انتخاب دنیایی که در آن زندگی می کند و دنیای "پنلوپه" گرفتار می شود...
"جانی مونرو" داوطلب می شود تا در احداث تونلی از میان کوه کمک کند تا به معادن دست یابد.وظیفه او بسیار دشوار بوده و هنگامی که عاشق دختر رئیسش می شود،اخلاقیات رنگ می بازد...