رستم، گروهبان بازنشسته ی ارتش، با خاتمه ی جنگ در وضع روحی ناراحت به زادگاهش بازمی گردد. همسر او كه سرپرستی فرزندشان را به عهده داشته در كارگاه تعویض روغنی برادرش به كار مشغول است. رستم تصمیم می گیرد زمینی راكه سال ها پیش قول نامه كرده بازپس بگیرد،...
دارا در راهروی مدرسه به دیوار تکیه دادهاست. توپی دارد و بادکنکی که در حال باد کردن آن است. او و دوستش اکبر با توپ شیشه پنجره مدرسه را شکستهاند. ناظم مدرسه او را تنبیه میکند. پس از به صدا درآمدن زنگ تعطیلی مدرسه دارا و دیگر دانشآموزان به سوی در...
“عمو سیبیلو”ی میانسال و کم حوصله که برای کسب آرامش و دوری از شلوغی شهر به تازگی به خانه ای جدید در حاشیه ی شهر نقل مکان کرده است با سر و صدای فوتبال بازی پسربچه ها در زمین خالی مقابل خانه اش مواجه می شود در نتیجه میان آن ها کشمکشی طنزگونه درمی گیرد...
دیبا، كه طراح سفره عقد و تزیین مجلس عروسی است به همراه سیامك، فیلمبردار مجالس جشن كه پیش از این با هم، عشقی بی فرجام داشتند، در تدارك ارائه خدمات به مجلس عروسی فرانك پورمند و هوشنگ قندآبادی یك زوج جوان ثروتمند هستند. نادر و رویا كه در شرایطی...
دكتر مسعود حداد، پزشك جوانی كه در حال گذراندن دوره مأموریت در یكی از شهرهای جنوب كشور است، به اتهام قتل زنی به نام هانیه افرایی دستگیر و محاكمه می شود. دكتر حداد در دادگاه اتهام قتل را نمی پذیرد ولی استوار كیانی به عنوان شاهد می گوید كه جسد زن را در...
آیدین و تداعی كه در پارك با هم آشنا شده بودند در حین گردش در پارك توسط مأمورین نیروی انتظامی متوقف شده و به كلانتری برده می شوند. با تشكیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در كلانتری مانده و تدائی نیز برای تحقیقات به پزشكی قانونی منتقل می شود او...
پنج عنوان فیلمی ایرانی ساخته عباس کیارستمی است که در سال ۲۰۰۳ میلادی ساخته شد. این فیلم دربرگیرندهٔ پنج نما است که هرکدام به طور متوسط دارای زمانی در حدود ۱۶ دقیقه هستند……
فیلم با آهنگی شاد شروع میشود و پسربچهای را نشان میدهد که با نان سنگکی در زیر بغل در حال رفتن به خانه است؛ در حالی که شئای مانند توپ را شوت میکند. ناگهان در کوچهای حضور یک سگ مانع از عبور او میشود. آهنگ قطع میشود و پسرک از ترس فرار میکند...
مردي كه روزنامه نگار است، براي ديدار تنها فرزندش سياوش، از آمريكا به آلمان مي رود. پدر از جدايي همسرش مي گويد و زندگي اش را پس از آن براي پسر بازگو مي كند. درضمن درمي يابد سياوش نيز در حال جدايي از همسرش است و براي هزينه سقط جنين او دچار مشكل مالي شده...
ذبیح، كه آدم بدقلقی است، با همسرش، بی بی حبیبه، در روستایی زندگی می كند. كبیری، كه معمولاً مشكلات اهالی را با كدخدامنشی حل و فصل می كند، به ذبیح وعده می دهد كه از طلوع تا غروب آفتاب هر مقدار زمین را كه محصور كند از آن وی باشد. ذبیح آزمندانه به محصور...