علی مشرقی، نویسنده، پس از جر و بحثی شدید با همسرش مهرانگیز، شبانه از خانه خارج می شود و با اتومبیلش بی هدف در خیابان ها پرسه می زند و اتفاقی با زنی خیابانی به نام مریم شكوهی آشنا می شود و برای حمایت از مردانی كه به دنبالش هستند. او را همراهی می كند....
پیمان فدایی، ناراضی از تصمیم پدرش برای فرستادن او به خارج از كشور، مجلس جشنی را كه برایش برپا كرده اند. ترك كرده و به سراغ دختر مورد علاقه اش پرستو آرین می رود.پیمان علیرغم مخالفت پدر پرستو، او را سوار اتومبیلش می كند، اما در یكی از پست های خیابانی...
سرهنگ بازنشسته ای كه پس از فوت همسرش با معلمه ی جوانی به نام منیژه ازدواج كرده و در شهرستان زندگی می كند. مرغ داری اش را می فروشد و به پایتخت باز می گردد تا در كنار دخترانش ملیحه و مه لقا زندگی كند. دخترها زندگی بی بندوباری دارند. آمنه ، كلفت خانه،...
محمد زمانی (محمد زمانی)، به خلاف تذكر نگهبان خط آهن، با عبور از روی ریل به مدرسه می رود. او به درس و تذكرهای معلم توجهی ندارد، و به همین دلیل معلم او را جریمه می كند. مادر زمانی بیمار و بستری است، و پسر كارهای خانه را انجام می دهد. پدر او (آنه محمد...
بابك خواننده و آهنگساز جوان تلاش می كند تا با كمك نامزدش ستاره مجوز انتشار نخستین كاست موسیقی خود را بگیرد، اما با موانعی روبروست. درهمین حال به وسیله دوست ستاره با دختری بنام یاسمن آشنا می شود كه پدرش صاحب یك مؤسسه تولید نوار كاست و CD موسیقی است....
مهین مشرقی استاد دانشگاه، بعد از 26 سال زندگی مشترك از همسر خود جدا می شود. ستاره دختر او كه با مادر زندگی می كند و پدر را فردی متعصب می داند، عاشق مانی همكلاس خود می شود، اما مانی اظهار می كند كه استاد خود مهین مشرقی را دوست دارد. پدر می فهمد و به...
رفتار و شوخی های فرشته، دانشجوی باهوش رشته ی ادبیات، موجب سوء تفاهم برای مسئولان دانشكده می شود. آن ها او را از تحصیل معلق می كنند. برادرش عباس، كه به كار با كامپیوتر علاقه دارد، به او توصیه می كند كه كاری پیدا كند. فرشته در یك شركت انتشاراتی مشغول...
قدیر ظفرلو صاحب یك شركت مضاربه ای جهت تهیه ویزای سفر برای دخترش فرشته، او را به عقد راننده خود امیر درمی آورد. ملوك همسر اول قدیر، امیر را در جریان قرار داده و امیر نیز از خروج فرشته جلوگیری می كند. فرشته كه برای رهایی خود به منزل پدرش رفته بود با...
مهربانو از طایفه جمال وندی ها قرار است با كرامت از طایفه كمال وندی ها ازدواج كند اما در حین مراسم كرامت رو به همه ی میهمانان می گوید كه مهربانو بدون شیربها همسر او می شود و مهربانو این حرف را به عنوان تحقیری برای جمال وندی ها می داند و مراسم به هم می...
پلیس اسماعیل را جلو یك تالار عروسی دستگیر و بازپرس او را وادار می كند كه گذشته اش را مرور كند: روزی اسماعیل با دوستش فریبرز، كه جوانی بزهكار است، با الهه روبرو و به تدریج به او علاقه مند می شود. اسماعیل كه قادر نیست پول توجیبی خود را از پدر بگیرد با...