لطف علی خان كارمند با سابقه بانك ناگهان سكته می كند و می میرد. اما هنگام دفن وی اطرافیان مطلع می شوند كه او زنده است و از جا بر می خیزد . اطرافیان شگفت زده می شوند، اما این بازگشت از مرگ لطف علی خان را به تفكر وا می دارد و او تصمیم می گیرد كه از تمام...
ناخدا علو با چهارده مرد دیگر برای صید به دریا می روند ولی همه به جز ناخدا صید دریا می شوند و مردم ناخدا را مسبب مرگ عزیزانشان می دانند و به او و خانواده اش حمله می كنند و در این بین دختر خردسال ناخدا هانیه فلج می شود، ناخدا و خانواده اش تنگك را ترك...
جسد كارخانه داری به نام هدایت نیا در زباله دانی اطراف شهر كشف می شود. بازپرس جوانی مأمور می شود تا پرونده قتل را پیگیری كند. بازپرس به گوشه هایی از زندگی خصوصی و گذشته مقتول دست می یابد و دو مرد آلونك نشین را كه قاتلان او هستند دستگیر می كند؛ اما...
در كوران انقلاب اسلامی مهندسی به نام محمود، كه از دخالت در سیاست گریزان است، برای خرید مایحتاج روزانه از خانه بیرون رفته است. خیابان ها و كوچه ها شلوغ است. در غیبت او جوانی كه از سازمان دهندگان تظاهرات و تحت تعقیب مأموران است به خانه ی او پناه می...
«شكوه» دختر یتیمی است كه از دربدری به تنگ آمده است. زن متمولی از او میخواهد تا با پسر جوانش ازدواج كند. «شكوه» بی آنكه تمایلی داشته باشد به عقد علیرضا پسر آن زن در میآید. «شكوه» در واقع وظیفه دارد تا روزهای آخر زندگی علیرضا را كه به بیماری سرطان...
علی ناصری، دبیر زیست شناسی، كه به تازگی ترك اعتیاد كرده، پس از سه سال به زادگاهش بازمی گرددو به دلیل سابقة خوب پدرش به كار باز گردانده می شود. در كلاس از جیب محصلی به نام مسعود، كه عامل فروش مواد مخدر در بین دانش آموزان است، یك بسته هروئین به دست...
امیر پسر نوجوان شهرستانی است كه به قصد دیدار مادربزرگش برای اولین بار با قطار راهی تهران می شود، اما در داخل كوپه ی قطار مردی از خواب آلوده بودن امیر استفاده می كند و پول های او را به سرقت می برد. امیر تا متوجه می شود به دنبال مرد می رود و با اینكه...
مادری دو فرزندش امیرمحمد، پنج ساله، و نوزاد شش ماهه خود را در خانه آپارتمانی تنها می گذارد و به قصد انجام كاری بیرون می رود. در فاصله ای كه مادر به خانه بازمی گردد دو كودك او به ویژه امیر محمد، با مشكلات فراوانی روبرو می شوند. مادربزرگ و همسایه ها كه...
پدر و مادر چهار برادر در بمباران شهرستان كشته می شوند و هیچ اثری از جنازه شان بدست نمی آید. چهار پسر آن ها، هادی (كارگردان سینما)، جعفر (پزشك)، حسن (مهندس) و جلال (دلال) راهی شهر زادگاهشان شده و در آنجا با خانه ی ویران شده شان روبرو می شوند. پدر به تناوب...
«امیر» پس از سه سال از زندان آزاد و به توصیه عمویش مشغول به كار در یك مبل فروشی میشود. به زودی آشناییاش با «هما» (كه كارمند بانك است) و قرار ازدواج با او، سبب میشود تا با روحیه و جدیت بیشتری كارش را پیگیری كند. یك روز، وی به هنگام حمل یك میلیون...