حسن كچل به دلیل تنبلی و برای تجربه اندوزی، توسط مادرش از خانه رانده می شود. او در سفرش به باغ پردرخت و مرموزی می رسد و با چل گیس آشنا می شود. به او دل می بندد و تصمیم به شكستن طلسم دیو می گیرد. جنی كه همزاد حسن است، به او می گوید فقط در مقابل شش آرزو و از...
باباشمل پس از درگیری كوچكی با لوطی حیدر در محله، با او دوست می شود. مدتی بعد، باباشمل به شوكت الملوك دل می بندد. اما لوطی حیدر نیز كه از سال ها پیش شیفته شوكت الملوك بوده، برای آن كه مانع ازدواج آنها نباشد، تصمیم می گیرد محله را ترك كند. باباشمل هم با...
در روز 22 بهمن 1357 گروهی مجرم عادی از زندان می گریزند. آنها كه قصد دارند از كشور خارج شوند، در دهكده ای مرزی با مردی به نام سید یعقوب آشنا می شوند كه می كوشد با اعمال و گفتارش زندانیان را از فرار باز دارد. آنها ابتدا موعظه های سید یعقوب را به نیش خند می...
دو برادر : حجت(محمد علی فردین ) و زین العابدین (فرامرز قریبیان ) قرق بان جنگل هستند. و درتنهایی روزگار می گذارنند. دل خوشی آن دو این است كه خاطرات سرزمین اجدادی شان كردستان را مرور كنند و روزهای جمعه در شهر با خوش گذرانی خلا تنهایی خود راپر كنند . زین...
حسین آقا بزاز قبل از مرگ به آقا كمال (عزت الله انتظامی)، مرد پارسا و پرهیزكار، وصیت می كند كه قیومیت دخترش گل رخ (فرشته جنابی) را بپذیرد. آقا كمال دختر را به خانه اش می برد و همسرش (مهین شهابی) معترض است كه با وجود پسر جوانش احمد (خسرو شجاع زاده) نمی...
مرد جوانی شیفته ی دختری می شود. دختر متعلق به خانواده ی بسیار متمولی است. او حاضر می شود كه علیرغم مخالفت پدرش با مرد جوان ازدواج كند. پس از یك سلسله حوادث مرد جوان در جریان سرقت الماس گرفتار می شود اما با فداكاری دوستش در جریان محاكمه، آزاد شده و...
«دختر» ارباب جوانش را دوست دارد اما او كه از بینایی محروم است هیچگاه یارای افشای عشقش راب ه محبوبش نداشته و زمانی كه ارباب جوان با همسر فرنگی اش از اروپا بازمی گردد دیگر همه ی امید دختر قطع می شود. از آن پس دیگر همه ی امید دختر قطع می شود. از آن پس او...
نبی كارگر شیشه بری است كه بیماری صرع دارد و باعث ضرر و زیان صاحب كارش می شود. صاحب كارش او را اخراج می كند. نبی با دوستش جلیل، كه نوازنده ی نابینا و دوره گردی است، در اتاقی محقر زندگی می كند. دختری به نام گل رخ با اتومبیل تصادف می كند و نبی او را به...
ذبیح پس از پانزده سال از حبس آزاد می شود. او باج گیری بوده كه با اقدس آشنا شده و در حمایت از او مرتكب قتل شده است. اقدس، در موقع دستگیری ذبیح، از او آبستن بوده، و حالا ذبیح به زادگاهش باز می گردد تا فرزندش جلال را بیابد. حیدر مسبب دستگیری ذبیح بوده، و...
عباس معروف به «عباسآقا چاخان» یك شاگرد راننده بیكس و كار است كه لكنت زبان دارد و دائماً چاخان به هم می بافد. یك شب به طور اتفاقی با بنفشه آشنا می شود كه در جست و جوی رؤیاهایش سر از محله ای بدنام درآورده، اما همچنان در صدد این است كه خودش را از آنجا...